فيزيك اجتماعي : نیلوبلاگ

ساخت وبلاگ

این دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم به «عصر اطلاعات و ارتباطات» معروف است، ولی در اینکه این اطلاعات، مفید و این ارتباطات حقیقی و اصیل هستند تفاوت نظرهای زیادی وجود دارد. تاریخ اجتماعی را نمی توان به سادگی به دوران کشاورزی، صنعتی، مافوق صنعتی و اطلاعاتی تقسیم کرد، زیرا اطلاعات مانند تراکتور و بذر و ماشین نیست و در همه دوران تمدن بشری وجود داشته است و بدون اطلاعات جوامع بشری نمی تواند پایدار باشد.
این قرن اخیر را قرن دانش و علم و صنعت هم خوانده اند، زیرا که علوم و دانش بشری به مرزهای جدید و وسیع تری رسیده است. حال سؤال اصلی این است که این دانش و علم و این خزائن و منابع به اصطلاح اطلاعاتی و ارتباطی در اختیار و استفاده چه کسانی هستند و نقش نخبگان یک جامعه در این جریان چه می باشد؟
داده ها و آمار با اطلاعات فرق می کند، همان طوری که اطلاعات با دانش تفاوت فاحشی دارد، دانش با فضیلت نیز یکی نیست و بین این دو فاصله بسیار زیادی وجود دارد. آمار و داده ها را می توان به اطلاعات تبدیل کرد و از اطلاعات برای دانش کمک گرفت و از دانش و علم به فضیلت ارتقاء پیدا کرد و اینجاست که رسانه ها و سازمان های انسانی می توانند نقش بزرگی را در این مراحل ایفا کنند و نخبگان یک جامعه در این تحولات موثر و مفید واقع شوند.
سال هاست این شبهه به وجود آمده است که تلویزیون یک رسانه عامه است و نقش چندانی برای نخبگان در آن نیست و ارتباط ما بین نخبگان در خصوص علم، هنر، فلسفه و ادبیات از این طریق کمتر میسر می باشد. ولی این نوع الگوهای تلویزیون بر مبنای تئوری های جوامع و نظام های توده وار مصرفی و کنترل شده و برپایه اصول سوداگری، قدرت گرائی و صنایع فرهنگی پایه ریزی شده اند و بدین ترتیب، اطلاعات و دانش ما درباره تلویزیون و امکانات و تاثیرات آن در جوامع و فرهنگ های مختلف بسیار ناقص است و این فرصت برای ما وجود دارد که بتوانیم، اگر همت کرده و مستقل فکر کنیم، الگوها و تئوری های جدید و نوینی درباره تلویزیون و طرز استفاده از آن برای عالم و نخبگان جامعه ارائه دهیم.
توجه به تاریخ طبیعی و اجتماعی رسانه ها و تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی در این یک قرن اخیر بسی آموزنده است. مطبوعات یعنی روزنامه ها و مجلات در آغاز یک رسانه متعلق به نخبگان و یک رسانه میان نخبگانی بود و عامه مردم در تولید و تکثیر و حتی مالکیت آن نقشی نداشتند، ولی با انقلاب صنعتی و توسعه نظام سرمایه داری، مطبوعات به رسانه های جمعی تبدیل شد و نقش آن دربین عامه مردم و نخبگان کاملاً تغییر کرد. برعکس، تلویزیون به صورت یک رسانه عامه به اغلب جوامع ارائه شد و اکنون که بیش از هفتاد سال از توسعه آن می گذرد در بسیاری از مواقع و شرایط و در تحت زیرساخت های مختلف، تدریجاً بعد ارتباطات و گفت وگوی میان فرهنگی و میان نخبگانی را در سطح ملی وجهانی بدست می آورد.امروز شبکه تلویزیونی سی. ان. ان» در سطح بین المللی به یک رسانه خبری و سیاسی میان نخبگان و به ویژه دولتمردان تبدیل شده است. شبکه های اختصاصی تلویزیون در سطح ملی و بین المللی در رشته هائی مانند اقتصاد، بورس، تاریخ و هنر نه تنها وسیله ای برای انتقال اطلاعات و دانش از نخبگان به طبقات عامه مردم شده است، بلکه بتدریج خود به یک وسیله ارتباط و بحث و مناظره بین نخبگان تغییر نقش پیدا کرده است.
شبکه اینترنت در آغاز یک رسانه ارتباطاتی و اطلاعاتی بین نخبگان و سازمان های دولتی آمریکا و نخبگان تحقیقاتی دانشگاه های آمریکا در رشته های نظامی، صنعتی و علمی بود، ولی در دهه اخیر به یک شبکه پیچیده مورد استفاده عامه در سطح جهانی مبدل شده است و ابعاد بازرگانی و تجارتی آن روزبروز روبه افزایش است.
امروز نخبگان مالک تلویزیون و تولیدکننده برنامه های آن هستند. نخبگان اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و هنری در شرایط مختلف بر تلویزیون تسلط دارند و در برخی موارد تلویزیون مانند سایر رسانه ها نخبگان ویژه خود را خلق کرده است. گرچه جریان اطلاعاتی در تلویزیون به طور کلی از نخبگان به سوی مصرف کنندگان و عامه میباشد، ولی درعین حال، اهمیت تلویزیون به عنوان یک رسانه و وسیله ارتباطاتی بین نخبگان درحال افزایش است و این یک مسئله را مطرح می کند که در آینده الگوی این نوع ارتباطات چه بوده و برمبنای چه تئوری هائی مشروعیت و عامیت پیدا خواهد کرد.
رادیو وتلویزیون تکنولوژی ها و رسانه های وارداتی از دنیای صنعتی غرب بودند و با ورود و توسعه آن، دو نوع تصویر در مغز نخبگان شرق و کشورهای اسلامی به وجود آمده است: یکی اینکه این رسانه ها هنوز یک وسیله و ابزار غربی هستند و ذاتاً نمی توان آنها را تغییر داد؛ و دوم اینکه این نوع رسانه و تکنولوژی ومحتویات و ایدئولوژی غربی را همراه داشته و خواهد داشت. ولی نخبگان هر نظام می توانند در مرحله اول به ذات وکاربرد این تکنولوژی ها و این نوع زیرساخت ها و سازمان ها آگاهی پیدا کرده و امکانات آنرا در چارچوب فرهنگ و اهداف سیاسی و اقتصادی و هنری خود بررسی و مطالعه کنند. علاوه بر این، هرگروه نخبگان این فرصت را دارند که در حدود کار و فعالیت و اهداف خود در تشکیل و تولید و توزیع محتویات و تأثیرات تلویزیون متعلق به خود دخالت داشته و مؤثر باشند.
در آغاز اختراع و توسعه تلویزیون در غرب، آمریکا و انگلیس دو الگوی کاملاً متفاوت از یکدیگر را برای تلویزیون انتخاب کردند. تلویزیون آمریکا از نخستین روزها تا امروز دارای اشکال عامه، بازرگانی، مصرف کننده بوده و تحت کنترل و مالکیت شرکت ها و بنگاه های تجارتی می باشد. در انگلستان شبکه تلویزیونی «بی. بی. سی» تا اوایل دهه 1960 میلادی، انحصاری، دولتی و متعلق به یک طبقه نخبه تولیدکننده بود. در غیبت سازمانی مانند
«وزارت فرهنگ و هنر» در آمریکا و انگلیس، سازمان رادیو تلویزیون و تشکیلات رسانه ای این دو کشور در حقیقت و آشکارا به عنوان وزارت فرهنگ و ارشاد و هنر این نظام ها بودند. امروز الگوی بازرگانی و تجارتی بر تلویزیون هر دو کشور تسلط دارد، گرچه در مورد انگلستان هنوز شبکه «بی.بی.سی» به عنوان یک سازمان تلویزیونی عمومی و نه تجارتی و بازرگانی اداره می شود. امروز اغلب سیستم های ملی تلویزیونی دنیا مخلوط و ترکیبی از الگوی تلویزیون بازرگانی و تجاری و الگوی تلویزیون خدمات عمومی می باشد. ولی آیا این دو نوع سیستم یا ترکیبی از آنها الگوهای مطلوب و ایده آلی می باشند؟ آیا تئوری ها و دیدگاه های مناسب تری که با فرهنگ و جهان بینی جوامع دیگر تطبیق کند وجود ندارد؟ مطالعات و تحقیقاتی که درباره تلویزیون به عنوان یک رسانه در نیم قرن اخیر انجام گرفته و پژوهش های فراوانی که در مورد نخبگان جوامع بشری در طول تاریخ جمع آوری شده است، میدان ابتکارات و افق الگوریزی و تئوری های نوین را در این مورد برای ما کاملاً باز گذاشته شده است. تلویزیون ایران می تواند به سوی یک الگوی «نظام و جامعه» حرکت کند.
اینگونه الگوها و نظرپردازی ها باید از داخل خود جوامع اسلامی شروع شده و پرورش پیدا کند. در رشته اطلاعات و ارتباطات، دنیای اسلام اولین تمدنی بود که در تاریخ، ارتباطات شفاهی و کتبی را به صورت یک الگوی واحد و مرکب به بشریت ارائه داد و این سیستم اطلاع رسانی و ارتباطات بین عامه و نخبگان پایه های علوم و دانش و هنر و معماری دوران طلائی تمدن اسلامی را در قرون وسطی و گسترش آنرا به نقاط مختلف دنیا تشکیل می داد.
یک سؤال بزرگ در جوامع و دنیای امروزی اینست که چه کسانی، تحت چه شرایطی، و برای چه اهدافی زیر ساخت های اطلاعاتی و ارتباطی و رسانه ای امروزی را کنترل و اداره می کنند و چه ارزش های اخلاقی بر این زیرساخت ها و رسانه ها و وسائل و ابزار اطلاعاتی و ارتباطی تسلط دارد؟ تحولات و تغییرات و دگرگونی های اطلاعاتی و ارتباطی بدون ارزش، و اخلاق نمی باشند. سه قرن پیش موج «انقلاب صنعتی» آغاز گردید و دنیا را فراگرفت. امروز آن عده که از انقلاب اطلاعاتی سخن می گویند، باید از عواقب و تأثیرات این انقلاب جدید هم آگاه باشند: آیا ما انقلاب اطلاعاتی را بهتر از انقلاب صنعتی اداره خواهیم کرد و یا اینکه این انقلاب نیز مانند گذشته یک انقلاب ناتمام بشری است؟

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۵ساعت 18:59&nbsp توسط حسن وحدتی  | 

فيزيك اجتماعي...
ما را در سایت فيزيك اجتماعي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1353205o بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 14:37